یکی از کلماتی که در جهان ارز دیجیتال و بلاکچین زیاد به گوش ما میخورد، غیرمتمرکز است. معمولا ارزهای دیجیتال یا به عبارت بهتر شبکههای حامی این ارزها، به دو دسته متمرکز و غیرمتمرکز تقسیم میشوند. در این مقاله قصد داریم بررسی کنیم که غیرمتمرکز بودن به چه معناست و چه اهمیتی دارد. اگر به نحوه عملکرد این ارزهای دیجیتال علاقه دارید، با اکسبیتو همراه باشید.
غیرمتمرکز بودن به چه معناست؟
در یک مفهوم کلی، تمرکززدایی به این معنی است که هیچ نهاد واحدی کنترل انحصاری بر داده ها یا فرآیندها ندارد. این امر چین و بانک مرکزی اروپا را تا سر حد مرگ می ترساند و به همین دلیل است که آنها نگران اعمال محدودیت در DLT هستند. طبق تعریف، بلاک چین ها سطح پایه ای از تمرکززدایی را فراهم می کنند، زیرا تراکنش ها توسط همه کاربران در شبکه بلاک چین ثبت می شود. هر گونه تغییر در سابقه تراکنش باید توسط اکثریت قریب به اتفاق کاربران بلاک چین تایید شود تا قانونی شناخته شود.
برای درک بهتر ساختار غیرمتمرکز، مقایسه آن با مدلهای توزیع شده و متمرکز مفید است. در حالی که این ویژگیها میتوانند برای توصیف یک شبکه مانند بلاک چین استفاده شوند، اما به حوزه آنلاین محدود نمیشوند. این مفاهیم را میتوان به شبکههای آفلاینی که در دنیای فیزیکی وجود دارند نیز، نسبت داد. در بلاک چین، تمرکززدایی به انتقال کنترل و تصمیم گیری از یک نهاد متمرکز به یک شبکه توزیع شده اشاره دارد. شبکههای غیرمتمرکز تلاش میکنند تا نیاز به اعتماد را کاهش دهند و از توانایی آنها برای اعمال قدرت یا کنترل بر یکدیگر به شیوههایی که عملکرد شبکه را کاهش میدهند، جلوگیری کنند.
غیرمتمرکز بودن در بلاکچین
اگر یک کاربر یا گروه کوچکی از کاربران سعی کنند دادههای بلاک چین را به گونهای دستکاری کنند که اکثریت شبکه با آن مخالف هستند، تلاش های آنها توسط بقیه شبکه خنثی می شود. این یکی از ویژگی هایی است که فناوری بلاک چین را بسیار قدرتمند می کند. همچنین ویژگیای است که بلاکچینها را از پایگاههای داده سنتی متمایز میکند، که در آن همه رکوردها در یک مکان مرکزی ذخیره میشوند.
آن مکان معمولاً توسط یک طرف کنترل می شود که این قدرت را دارد که بدون مشورت با شخص دیگری سوابق را تغییر دهد. برای حفظ حریم خصوصی، همه باید کورکورانه به این طرف اعتماد کنند تا از اطلاعات خصوصی که ذخیره میکنند محافظت کند و بدون رضایت از آن برای کسب سود استفاده نکند. پایگاه های داده می توانند و تنها نقطه شکستی بوده اند که توسط آن عوامل مخرب به اطلاعات خصوصی آنها حمله می کنند، به خطر می اندازند، سرقت می کنند و از آنها سود می برند.
عدم تمرکز سابقه تراکنش به معنای غیرمتمرکز بودن نیست!
سوابق تراکنش های غیرمتمرکز - ویژگی ای که همه بلاک چین ها ارائه می دهند - لزوماً به این معنی نیست که یک بلاک چین از جنبه های دیگر غیرمتمرکز است. به عنوان مثال، در برخی از بلاک چین ها، حتی اگر تراکنش ها غیرمتمرکز هستند، حاکمیت پلت فرم تا حد زیادی متمرکز است.
بیت کوین احتمالا بهترین نمونه از چنین بلاک چینی است. بیت کوین فاقد یک مدل حکومتی رسمی است، که اساساً توسعه دهندگان بیت کوین را با نفوذ زیاد بر تغییرات پروتکل و پلت فرم بیت کوین می گذارد. در حالی که توسعه دهندگان کنترل انحصاری ندارند، آنها از نفوذ بیشتری نسبت به کاربران و ماینرها برخوردار هستند. در عین حال، ماینرها تمام کارها را برای بیت کوین انجام می دهند و می توانند برای تحریم هر پیشنهادی که بر درآمد آنها تأثیر منفی داشته باشد، با هم متحد شوند.
در موارد دیگر، حکمرانی تا حدی غیرمتمرکز است، اما نه به طور کامل. به عنوان مثال، در پلتفرم دش، مسترنودها دارای حق رای هستند. مسترنودهای زیادی وجود دارد و در تئوری، هر کسی می تواند یک مسترنود ایجاد کند. اما از آنجا که انجام این کار به منابع قابل توجهی نیاز دارد، همه کاربران قادر به مشارکت در حکومت نیستند. حکومت داش غیرمتمرکز است به این معنا که توسط هیچ حزبی کنترل نمیشود، اما ممتاز است زیرا تنها بخشی از جامعه میتوانند در حکومت شرکت کنند.
همچنین توجه به این نکته مهم است که تمرکززدایی نباید با حریم خصوصی ترکیب شود. این امکان وجود دارد که یک بلاک چین به صورت غیرمتمرکز اما بدون تضمین حریم خصوصی کاربران خود عمل کند. بیت کوین نیز در این مورد به عنوان مثال عمل می کند زیرا به طور پیش فرض تراکنش های بیت کوین قابل ردیابی است. تراکنش بیت کوین غیرمتمرکز نیز خصوصی نیست، مگر اینکه به طور خاص برای خصوصی بودن از طریق افزونه های پلت فرم بیت کوین طراحی شده باشد.
اهمیت غیر متمرکز یا دیسنترالایز بودن
تمرکززدایی مفهوم جدیدی نیست. هنگام ساخت یک راه حل فناوری، معمولاً سه معماری شبکه اصلی در نظر گرفته می شود: متمرکز، توزیع شده و غیرمتمرکز. در حالی که فناوریهای بلاک چین اغلب از شبکههای غیرمتمرکز استفاده میکنند، یک برنامه بلاک چین را نمیتوان صرفاً به عنوان غیرمتمرکز یا متمرکز طبقهبندی کرد. در عوض، تمرکززدایی یک مقیاس است و باید در تمام جنبه های یک برنامه بلاک چین اعمال شود. با تمرکززدایی مدیریت و دسترسی به منابع در یک برنامه کاربردی، می توان به خدمات بیشتر و منصفانه تری دست یافت. تمرکززدایی معمولاً دارای برخی معاوضهها مانند توان عملیاتی کمتر است، اما در حالت ایدهآل، این معاوضه ارزش ثبات و سطح خدمات بهبود یافتهای را دارد که تولید میکنند.
مزایای غیرمتمرکز بودن
غیرمتمرکز بودن شبکههای بلاکچین مزایای زیادی دارد. در ادامه به بررسی بعضی از مهمترین مزایای غیرمتمرکز بودن یک شبکه خواهیم پرداخت.
محیطی بدون نیاز به اعتماد را فراهم می کند
در یک شبکه بلاک چین غیرمتمرکز، هیچکس مجبور نیست شخص دیگری را بشناسد یا به او اعتماد کند. هر عضو در شبکه یک کپی از همان داده ها را در قالب یک دفتر کل توزیع شده دارد. اگر دفتر کل اعضا به هر نحوی تغییر یا خراب شود، توسط اکثریت اعضای شبکه رد می شود.
تطابق داده ها را بهبود می بخشد
شرکت ها اغلب داده ها را با شرکای خود مبادله می کنند. این داده ها، به نوبه خود، معمولاً تبدیل شده و در سیلوهای داده هر یک از طرفین ذخیره میشوند، تنها زمانی که نیاز به ارسال به پایین دست دارند، دوباره ظاهر می شوند. هر بار که داده ها تبدیل می شوند، فرصت هایی را برای از دست دادن داده ها یا داده های نادرست برای ورود به جریان کاری باز می کند. با داشتن یک فروشگاه داده غیرمتمرکز، هر موجودیتی به یک نمای همزمان و اشتراکگذاری دادهها دسترسی دارد.
نقاط ضعف سیستم را کاهش می دهد
تمرکززدایی میتواند نقاط ضعف را در سیستمهایی که ممکن است اتکای بیش از حد به بازیگران خاص وجود داشته باشد، کاهش دهد. این نقاط ضعف می تواند منجر به شکست های سیستمی شود، از جمله عدم ارائه خدمات وعده داده شده یا خدمات ناکارآمد به دلیل فرسودگی منابع، قطعی های دوره ای، تنگناها، عدم وجود انگیزه های کافی برای خدمات خوب، یا فساد.
توزیع منابع را بهینهسازی می کند
تمرکززدایی همچنین می تواند به بهینه سازی توزیع منابع کمک کند تا خدمات وعده داده شده با عملکرد و ثبات بهتر و همچنین کاهش احتمال شکست فاجعه بار ارائه شود.
غیرمتمرکز بودن در قیاس
تا اینجا با مفهوم غیرمتمرکز بودن آشنا شدید، اما لازم است بدانید در تمام بخشها عدم تمرکز منطقی نیست. در واقع مقیاس مشخصی برای متمرکز بودن وجود دارد. تمرکززدایی باید در جایی که منطقی است اعمال شود. فقط به این دلیل که یک برنامه بلاک چین است به این معنی نیست که باید 100٪ غیرمتمرکز باشد. هدف هر راه حل بلاک چین ارائه آنچه کاربران آن راه حل به آن نیاز دارند است و ممکن است سطوح خاصی از تمرکززدایی را شامل شود یا نباشد.
نمونه هایی از شبکه غیرمتمرکز
در حال حاضر بسیاری از بلاکچینها به صورت غیرمتمرکز ایجاد میشوند. این کمک میکند پروژه امنیت بسیار بیشتری داشته باشد و برای کاربران مورد اعتماد باشد. از جمله این پروژهها میتوان به سندباکس، نیرپروتکل و فلو اشاره کرد. این پروژهها که هر یک در حوزه متفاوتی کار میکنند، همگی از پلتفرمهای غیرمتمرکز استفاده میکنند.
کلام آخر
اگر تا اینجا رسیده باشید احتمالا درک کاملی از عدم تمرکز در بلاکچین و اهمیت آن پیدا کزده اید اما اگر همچنان پرسشی دارید، در کامنتها از ما بپرسید.