بولینگر باند (Bollinger Bands) یک اندیکاتور ترند به حساب میآید که روی قیمت میافتد و مثل بعضی اندیکاتورهای دیگر در بالا و پایین قیمت حرکت نمیکند. خیلیها هستند که تنها با استفاده از همین ابزار سود خوبی از بازار به دست میآورند. با این وجود اندیکاتور بولینگر باند نیاز به تسلط زیادی دارد. درباره این اندیکاتور مطالب مختلف و کتاب نوشته شده است که خواندن آنها به استفاده بهتر از این اندیکاتور کمک خواهد کرد.
اغلب اندیکاتورها و اسیلاتورها همیشه در گذشته چارت سیر میکنند و اگر شما چارتخوانی و تحلیل اولیه بازار را بلد نباشید و از قبل درباره کندلها و روندها اطلاعاتی نداشته باشید استفاده از این اندیکاتورها برای شما بی فایده خواهد بود.
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands) چگونه است؟
اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands) از سه خط تشکیل شده، بالاترین خط باند بالایی و پایین ترین خط باند پایینی آن است. به خطی که بین این دو باند قرار دارد خط میانی میگویند. خط میانی در این اندیکاتور اهمیت بالایی دارد. این خط در واقع یک مووینگ اوریج ساده 20 میباشد که روی چارت قرار گرفته است. در ادامه اصول کارکردن با این خط و باندهایی که اطراف آن حرکت میکنند را برای شما آموزش خواهیم داد.
آموزش ویدئویی اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands)
آموزش اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands)
برای آغاز کار با این اندیکاتور ابتدا تنظیمات آن را بررسی میکنیم. بهتر است اجازه دهید تنظیمات اندیکاتور روی حالت پیشفرض خودش باقی بماند. تصویر این تنظیمات را در عکس زیر قرار داده شدهاست.
گزینه Length اشاره به تعداد کندلها دارد و برای تعیین محل خط میانی است. گذاشتن آن روی عدد 20 باعث میشود بولینگ از 20 کندل قبلی فرمول خود را محاسبه کند. بهتر است این گزینه را تغییر ندهید برای مثال اگر آن را به عدد 50 تغییر دهیم فاصله بین باندهای ما بیشتر خواهد شد. 56 یک عدد حساب شده و مربوط به فیبوناتچی است و میتوان از آن استفاده کرد اما موفقیت آن منوط به انجام بکتستهای لازم میباشد.
گزینه Source در حالت پیشفرض بر Close یعنی قیمت پایانی کندلها تنظیم شدهاست. شما میتوانید این گزینه را به حالت Open تغییر دهید در این صورت اندیکاتور از شروع قیمت کندلها در 20 کندل گذشته شروع به محاسبه میکند. بهتر است این گزینه را تغییر ندهید و بر همان حالت Close بگذارید چرا که کلوز کندل برای ما اهمیت زیادی دارد. نقطه بسته شدن کندل جایی است که فروشنده و خریدار به توافق رسیدهاند. اهمیت کلوز کندل در تایمهای بالاتر اهمیت بیشتری پیدا میکند.
نکات کار کردن با اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands)
پیش از گفتن نکات مربوط به بولینگر باند این موضوع را یادآوری میکنیم که شما برای استفاده از این اندیکاتور باید حتما رفتار شناسی قیمت را بلد باشید. مثلا شناخت حمایت و مقاومتها و حمایت-مقاومت هایی که به یکدیگر تبدیل میشوند برای کار کردن با اندیکاتور بولینگر باند ضروری است.
وقتی قیمت به قسمتهای کناری بولینگر برخورد میکند این به منزله سیگنال خرید یا فروش برای شماست. در این اندیکاتور ما یک مووینگ ساده داریم و قیمت بین دو باند حرکت میکند. با برخورد به محدوده های کناری باند، زمان ورود شما به بازار فرا میرسد. با این حال استفاده از این اندیکاتور به این سادگیها هم نیست و کار با آن دارای قواعدی است که باید آنها را رعایت کنید.
- نکته اول:
وقتی قیمت به یک محدوده برخورد کرد شما باید تایم را کمتر کنید و با توجه به سیستم معاملاتی خود از نمودار برای ورود تاییدیه بگیرید. گاهی شما هنگام برخورد قیمت با باند پایینی تصمیم میگیرید به معامله ورود کنید ولی قیمت به خط میانی برخورد کرده و مجددا ریزش میکند.
- نکته دوم:
میتوانید وقتی قیمت خط میانی را به سمت بالا یا پایین شکست وارد معامله شوید ولی باید حتما به تایمهای پایینتر بروید و تاییدیه بگیرید. گاهی قیمت به باند پایینی برخورد میکند و تا مووینگ بالا میآید و دوباره میریزد. در تایمهای پایین چنین روندی میتواند برای معاملات اسکلپ مناسب باشد. با این حال برای این که خیالتان از معامله راحت باشد میتوانید از شکستن خط میانی مطمئن شوید. در برخی نواحی، هم اندیکاتور و هم خود قیمت به شما تاییدیه میدهند. توجه داشته باشید که حتی شکستن خط میانی نیز قرار نیست حرکت نمودار را به صورت قطعی تعیین کند و باز هم احتمال شکست وجود دارد.
- نکته سوم:
وقتی باندها فاصله زیادی از خط میانی یا خود قیمت میگیرند نشانگر این است که قیمت بیش از اندازه به یک سمت حرکت کرده و این احتمال وجود دارد که قیمت رنج یا برگشت کند و باندها دوباره به یکدیگر نزدیک شوند. در واقع قیمت باید به میانگین خود بازگردد. وقتی قیمت صعودی است و با مومنتوم حرکت میکند، هم فاصله قیمت و هم فاصله باند پایینی با خط میانی ما بیشتر میشود. وقتی همچین مواردی را در چارت میبینید به فکر خرید نباشید و چرا که ممکن است قیمت هر لحظه تغییر جهت داده یا حرکت رنج تشکیل دهد. در تصویر زیر مشاهده میکنید که قیمت به سمت پایین اسپایک شده و ضمن ریزش با مومنتوم بالا، با خط میانی و باند بالا فاصله زیادی گرفته است. نهایتا قیمت شروع به رنج زدن کردهاست چرا که باید به میانگین خود برگردد و باندها به یکدیگر نزدیک شوند.
- نکته چهارم:
فرقی ندارد که بازار رنج یا صعودی باشد زمانی که قیمت بین دو باند به صورت منظم حرکت میکند در این حالت حرکت قیمت اصولی است ولی گاهی قیمت اسپایک میکشد و روی باندها حرکت میکند. وقتی این اتفاق میافتد یعنی قیمت در حال حرکت با مومنتوم بالاست و گامهای حرکتی زیادی برداشته است. در این حالت قیمت ATR (میانگین رشد کندلها در گذشته چارت) خود را پر کرده است و احتمال این وجود دارد که قیمت به سمت مخالف حرکت و اصطلاحا «ریورس (Reverse)» کند. اگر زمانی دیدید که در گامهای صعودی یا نزولی قیمت در حال حرکت مماس با باندهاست و شدوهای آن از باندها بیرون میزند باید متوجه شوید که قیمت دارای مومنتوم بالایی است و احتمال دارد که معاملهگران از بزرگان بازار فریب خورده و قیمت در حال جمع کردن نقدینگی باشد. پس قیمت از این نواحی یا نواحی جلوتر حتما برخواهد گشت. پس اگر قیمت به باندهای کناری چسبید و کنار آنها سه تا پنج کندل ساخت، به منزله هشداری برای خروج ما از بازار است و باید منتظر تاییدیههای دیگر باشیم.
- نکته پنجم:
از اندیکاتور RSI و MACDI حتما در کنار بولینگر باند استفاده کنید. بین این دو اندیکاتور RSI بهتر و کار کردن با آن آسانتر است. وقتی قیمت نزدیک باندها میشود و کندلها در حال بیرون زدن از کناره باندها هستند در این زمان میتوانید از RSI برای گرفتن تاییدیههای بیشتر کمک بگیرید. با نزدیک شدن قیمت به باندها و فاصله گرفتن از خط میانی، در اندیکاتور RSI قیمت در بخش اشباع فروش یا خرید قرار میگیرد و این به نوعی به شما تاییدیه میدهد. گاهی حتی میتوانید از RSI و بولینگر باند برای شناسایی واگرایی مثبت بهره ببرید. گاهی که قیمت مماس با باند حرکت میکند و ما نمیدانیم کی قرار است به سمت مخالف برگردد میتوانید از RSI بهره بگیرید، در این حالت وقتی در RSI قیمت در اشباع خرید قرار بگیرد در واقع به شما هشدار ریزش داده است. فقط اندیکاتورها نیستند که به شما کمک میکنند، بلکه لازم است خودتان فریب های بازار را بشناسید و چارتخوانی بلد باشید.
- نکته ششم:
برای بهره بردن از بولینگر (Bollinger Bands) شما حتما باید از روش کلاسیک یعنی مشخص کردن حمایت و مقاومتها استفاده کنید. پس باید ابتدا این سطوح کلیدی را مشخص نمایید. اگر بازار نزولی باشد ما از اندیکاتور بولینگر باند چه توقعی داریم؟ در نکته اول گفتیم که قیمت بعد از برخورد به یک باند، مثلا باند پایینی، میتواند به سمت خط میانی حرکت کند و پس از برخورد با آن دچار ریزش شده و حتی کف پایینتر بزند. شما در این حال میتوانید با گرفتن تاییدیه و بررسی R2R وارد معامله شوید. این مسئله در تایمهای پایینتر بیشتر قابل فهم است. خط میانی در واقع خودش به عنوان یک حمایت و مقاومت عمل میکند. شما باید با بررسی قیمت متوجه شوید که زمانهایی که قیمت از یک نقطه برمیگردد احتمالا یک گره یا مقاومتی آنجا داشتیم، ترکیب این مسئله با بولینگر باند خیلی راحتتر به شما تاییدیه میدهد. بهتر است از باندها و خط میانی به عنوان تارگت استفاده کنید. مثلا اگر بعد از برخورد قیمت با باند بالایی وارد معامله شدید اولین تارگت شما خط میانی و تارگت بعدی باند پایینی خواهد بود. گاهی سقف یک کندل میتواند به عنوان یک مقاومت شناخته شود. وقتی میبینید بازار صعودی است تارگت شما حتما باید خط میانی باشد. بعضی اوقات که مومنتوم قیمت بالاست میتوانید با مدیریت سرمایه، ذره ذره از معامله خارج شوید.
در تصویر زیر نمونهای از وجود حمایت مقاومت نزدیک باند بالایی را مشاهده میکنید:
در تصویر مشاهده میکنیم که وقتی قیمت به باند پایینی بولینگر برخورد میکند نباید انتظار داشته باشیم که یکراست به بالا حرکت کرده و تمام سیر ریزشی را یکجا جبران کند. وقتی روند نزولی یا صعودی است حمایت و مقاومتهای کلاسیک باید جزئی از تارگتهای شما باشند.
سخن پایانی
در این مقاله آموزش بولینگر و نکات آن را بررسی کردیم. امیدواریم این آموزش برای شما مفید بوده و بتواند کار شما را راه بیندازد. پیشنهاد ما این است که حتما روی پرایس اکشن، خوانش چارت، خوانش قیمت، حمایت-مقاومتها و الگوها، مطالعه و تمرین کنید. قسمتهای نخست دورهای که برگزار کردیم به طور کل درباره پرایس اکشن بوده و دید بسیار بهتری به شما میدهد. با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما